ریکاردو ریداللی محقق ایتالیایی معتقد است که اسلام سیاسی در مسیر اضمحلال و نابودی پیش می رود . او علت این امر را عدم ارائه راهکار های عملی برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود در کشورها می داند. به اعتقاد وی ایدئولوژی اسلام سیاسی، به چند قطبی شدن سیاست و از هم گسستگی ساختار اجتماعیِ جوامع شدت بخشیده و در مقابل حرفی برای ارائه راهکارهای عملی ندارد .

ریکاردو ریداللی محقق ایتالیایی معتقد است که اسلام سیاسی در مسیر اضمحلال و نابودی پیش می رود . او علت این امر را عدم ارائه راهکار های عملی برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود در کشورها می داند. به اعتقاد وی ایدئولوژی اسلام سیاسی، به چند قطبی شدن سیاست و از هم گسستگی ساختار اجتماعیِ جوامع شدت بخشیده و در مقابل حرفی برای ارائه راهکارهای عملی ندارد .

 دغدغه های ناشی از نظریات و دیدگاه های اسلام سیاسی حاکم بر کشورهای عربی که گاه با معادلات و منافع غرب در منطقه تعارض داشته و تهدیدات امنیتی را برای آن به همراه دارد ، موجب شده تا این ایدئولوژی در مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی غرب به شدت مورد توجه قرار گیرد . با توجه به خصیصه های متعدد اسلام سیاسی که ابعاد اجتماعی ، دینی و سیاسی را در بر می گیرد ، پرداختن به آن همت بالایی را می طلبد . رابطه اسلام و سیاست و مسأله دمکراسی از جمله موضوعات قبض و بست داری است که در دهه اخیر ، فراون به آن پرداخته شده است .

"اسلام سیاسی و دمکراسی" نوشته ریکاردو ردایللی  به زبان ایتالیایی کتابی است در امتداد سلسله مباحث مرتبط با این موضوع  که اواخر سال ۲۰۱۹ منتشر گردیده و نظریات سیاسی متعددی را مورد کنکاش قرار می دهد . کتاب "اسلام سیاسی و دمکراسی" هم سو با سلسله مباحث مطرح شده در کتاب های تئوریکی نظیر " سازگاری اسلام و دمکراسی ؟"  نوشته رنزو گولو ، "تاریخ اسلام سیاسی عربی و تحولات آن" نوشته اورا گوازونی و کتاب "اسلام و سیاست" نوشته ماسیو کامبانینی است که اواخر سال گذشته به زبان ایتالیایی منتشر گردید .

ریکاردو ردایللی  استاد علوم سیاسی دانشگاه کاتولویک " قلب مقدس" در شهر میلان ایتالیاست . او مسئولیت مرکز مطالعات تحولات سیاسی در کشورهای جنوبی و مدیترانه ای را نیز برعهده دارد . کتاب ایران معاصر (۲۰۰۹) و عراق معاصر  (۲۰۱۳) از جمله تألیفات این استاد دانشگاه به شمار می روند . ردایللی   کتاب "اسلام سیاسی و دمکراسی" خود را در چهار بخش تألیف نموده که عنوان هر یک از این بخش ها بدین ترتیب است : " خطرات نگاه تک بعدی به اسلام " ، "جهان اسلامی و دولت – ملت " ، " مردم سالاری و مشکلات کاربرد الگوهای وارداتی " ناکارآمدی ایده اسلام سیاسی در حرکت به سمت دمکراسی و توهم خلافت" .

درنگی چند در برخورد اسلام سیاسی با مسأله دمکراسی

نویسنده در آغاز کتاب خود به این موضوع اشاره می کند که در این پژوهش به رابطه اسلام و دمکراسی نپرداخته ، بلکه صرفاً به دنبال تأمل در نحوه تعامل اسلام با دمکراسی و تلاش جنبش های مذهبی برای جدا شدن از گزاره " دولت – ملت " است . با بازگشت قداست به اسلام و یا به تعبیر جیل کپل اندیشمند فرانسوی " انتقام خدا" ، اسلام خود را در کشاکش یک جدال سیاسی و دینی یافته که تقریباً تمامی هنجارهای مذهبی شاخص موجود در چارچوب دولت – ملت را شامل می شود . در نتیجه " جای شگفتی نیست که اسلام در هم سویی و انطباق با تحولات پسامدرنیته و یا مدرنیته سیال به تعبیر زیگمونت باومن " با مشکلات و مصاعب متعددی رو به رو می گردد" . به همان درجه ای که یک نظام،  فاقد سازوکارها و مبانی تطبیق پذیری بوده و از ویژگی انعطاف پذیری عاری باشد به همان میزان در مواجهه با دنیای پسامدرن با مشکل و ناهنجاری رو به رو می گردد .

از نظر ردایللی  ، اگر چه کنار گذاردن دیدگاه آخر الزمانی از طرف اسلام هراسان امری ضروری است ، اما به طریق اولی کنار نهادن دیدگاه های جانبدارانه نسبت به اسلام که انتساب خشونت و وجود هر گونه مشکلی در این دین را از اساس نفی می کند ، رویکردی ضروری تر است . به عنوان نمونه می توان به دلایل مطرح شده در پژوهش های مرتبط با موضوع پسا استعماری که توسط پیروان اندیشه ادوارد سعید رواج یافته اشاره کرد که با استناد به آن ، مشکلات شرق معاصر را به گردن استعمار اروپا می اندازند . به اعتقاد ردایللی  ، مشکلاتی در درون خود اسلام نهفته است که نباید چشم را بر آن ها فروبست (ص: ۱۸).

نویسنده کتاب در شناسایی مشکل ، از شکل گیری دولت های عربی جدید آغاز می کند و به این نکته می پردازد که همان طور که ملت – دولت (دولت میهن گرا) با بحران رو به رو بوده ، دولت–  ملت (دولت ملی گرا) نیز با بحران مشابهی مواجه است که ما پیامدهای آن را درک می کنیم . ردایللی  یاد آور می شود که مفهوم دولت – ملت ، در اروپا به وجود آمده و به سایر نقاط جهان سرایت پیدا کرده ، بنابراین همانند دیگر صورت بندی های انسانی با نواقصی همراه است . چنان چه جهان عرب به دنبال عملی کردن این مفهوم باشد ، باید بداند که  الگوی اجتماعی پدید آمده از آن با شتاب زیادی در اکثر کشورها به سمت فروپاشی و اضمحلال پیش خواهد رفت .

    اسلام اروپایی در پس کشورهای اسلامی شکننده

جوامع اسلامی در دوران گذشته ، از دل الگوهای قبیله ای ، طایفه ای و منطقه ای بیرون آمده اند که با درک ما از دمکراسی غرب بیگانه هستند . روند قدرت به دنبال ایجاد توازن میان طیف های این شاکله بوده ، به طوری که الگوهای قبیله ای ، عشایری و شیخ سالاری به صورت غیر انتخابی ماهیت یافته اند اما مقبول جوامع آن روزگار بوده اند . اما در حال حاضر ما شاهد گرایش به ساز و کارهای حکومتی و ارزش های غربی هستیم که به ظاهر با روند امور در غرب تشابه دارند ، اما راهی به فضای آزادی و دمکراسی واقعی ندارند .

درست است که استعمار فرانسه و انگلیس ، کشورهای ناپایداری را به وجود آورده اند، مانند آن چه که در سرزمین های شام و به طور کلی در شرق شاهد آن هستیم ؛ کشورهایی با سیاست های داخلی سیال که با افراط گرایی دینی و از هم گسیختگی مذهبی رو به رو هستند (ص: ۶۴)  اما ضرورتاً تنوع نژادی، فرهنگی و مذهبی منجر به بروز درگیری و اختلاف نمی شود . بلکه مشکل در نحوه مدیریت و راهبردهای سیاسی این کشورهاست و در این رابطه نباید غنای تمدنی و تنوع فرهنگی کشورهای عربی را در مظان اتهام قرار داد .

نویسنده در کتاب خود به ریشه های  لغزش دولت – ملت اشاره می کند که علت آن مرتبط بودن این مفهوم با ساختار اجتماعی است . او با بیان این موضوع خاطر نشان می سازد که اسلام سیاسی ،  بیش از هر گرایش دیگری به ذم مفهوم دولت مدرن می پردازد . ابو علی مودودی ( ۱۹۰۳-۱۹۷۹ ) دولت مدرن را محصول مسموم فرهنگ بیمار اروپا می داند . او در رساله خود با عنوان " ناسیونالیسمِ بیمار جهان مدرن " (ص : ۳۱) تا جایی پیش می رود که ایده دولت – ملت ، را ایده بیماری بر شمرده که جهان اسلام را به تباهی کشانده است . از نظر او ایده ملت – دولت که بشریت را بر اساس سرزمین و زبان به گروه های نژادی و قومی تقسیم بندی می کند ایده نابخردانه ای  است  که اساسا میانه ای با اسلام ندارد . و این در حالی است که اسلام به دنبال ارتباط جهان شمولی است که با وجود اختلاف در زبان و نژاد منادی امت واحد است . ردایللی  در این جا به نظریات اسلام سیاسی در برخورد با مؤلفه های دینی اشاره می کند که در نقطه تقابل با اکثر مسلمانان قرار دارد ، چرا که هیچ کدام تاکنون ، تعریف جدید و متقنی از مفهوم اهل ذمه را ارائه نداده اند . گرچه در نظریات افرادی نظیر راشد الغنوشی و سلیم العوا و فهمی هویدی دیدگاه های جسورانه ای نسبت به این موضوع وجود دارد .  به عنوان مثال فهمی هویدی در آخرین تألیف خود با عنوان "شهروندان و نه اهل ذمه " توجیه استفاده از اصطلاح اهل ذمه را مردود دانسته و آن را به لحاظ تاریخی منتفی می داند . نقطه عطف تحول در اندیشه اسلامی نوین در این زمینه را باید دکتر عبدالکریم زیدان نویسنده کتاب " احکام اهل ذمه و مستأمنین" دانست که پیروان مذاهب دیگر را شهروند به شمار آورده و عنوان می کند که چنان چه این طبقه از جامعه از دستیابی به مناصب بلند پایه حکومتی محروم گردند ، طبیعتاً تمایلی نسبت به پست های غیر اجرایی نخواهند داشت .

 ناکارآمدی راهکار های مذهبی در سامان دادن به زندگی مسلمانان

 آن چه بیش از هر مسأله دیگری موجب نفوذ گرایشات سیاسی مذهبی در کشورهای عربی شده ، ایده های ناسیونالیستی و قوم گرایی در اشکال پان عربیسم ناصری و بعثی است که دولت ها را بدون تحقق وعده های شان به کام خود فرو برده . دولت های عربی محکوم به اعمال سیاست های امنیتی – نظامی و نادیده گرفتن ملت های خود هستند . آن ها همچنین متهم به خصوصی کردن منابع عمومی و احتکار ثروت در چنبره صاحبان قدرت هستند . آن چه اسلام سیاسی را بیشتر در مظان اتهام قرار می دهد این ادعاست که دین می تواند به زندگی مسلمانان نظم بخشد و آن را مدیریت کند و از این رو نیازی به تمدن و فرهنگ های دیگر نیست . ادعایی که موجب به حاشیه رفتن اصلاحات دینی واقعی شده و آن را بی معنا ساخته .  به گفته ماسیمو کامپنینی در کتاب خود با عنوان "اسلام و سیاست " آگاهی دینی ، احیا گر مدینه فاضله ای است که به ما القاء می کند که برای ترسیم آینده باید به گذشته نظر داشت و آن را بازتولید کرد . 

ردایللی در پرداختن به مشکل دولت می گوید " شکل گیری جنبش اخوان المسلمین در مصر ، نتیجه شکست فضاحت بار دولت ملی گرا در تحقق وعده های آزادی و عدالت و وحدت بود". به زعم ردایللی  این جنبش در مراحل اولیه ، مفهوم دولت ملی و تعدد احزاب را منکر شده اما در دهه های اخیر با روی آوردن به کار سیاسی در یک کشور و حفظ رابطه با شعب خود در سایر کشورها دچار تحول شده است . از طرف دیگر نیز این تشیکلات حاضر به پذیرش شکل گیری احزاب سیاسی همانند سایر احزاب شد . اما ردایللی  معتقد است که مقصود از استراتژی جدید ، به دست آوردن قدرت از راه های پیچیده است .

ردایللی  در ادامه بحث خود پیرامون مفهوم دولت به این موضوع می پردازد که مفهوم امت همزمان با شکل گیری دولت اسلامی در زمان حضرت محمد ( ص) در شهر مدینه متولد گردیده . قبائل و گروه های یهودی ساکن در شبه جزیره عربی ، بهای سنگینی را به دلیل عدم همراهی با این ساختار سیاسی جدید پرداخت کرده اند (ص: ۳۴). اما نظام سیاسی تازه متولد شده در اسلام به آموزه ها و سازوکار های اصیلی همچون شورا و بیعت مستند بودند که رابطه میان حاکم و مردم را ترسیم می کردند . از این منظر برخی از نظریه پردازان اسلام سیاسی قائل به وجود دمکراسی دینی در نظام حکومتی اسلام هستند .

 ردایللی  با نویسنده مراکشی عبده الفیلالی الانصاری هم رأی است که برای پذیرش مفاهیمی همچون مدرنیته و سکولاریسم در فضای اسلامی باید از دریچه پیوندهایِ تاریخیِ جهان اسلام به آن نگریست و برای جلوگیری از برداشت خطا ، نباید این مفاهیم را در چارچوب نظری غرب وارد ساخت. ردایللی  در ادامه این موضوع را خاطر نشان می سازد که : زمانی غرب به رهبری جورج بوش پسر قصد صدور دمکراسی به عراق را داشت ، اما بنیان های اجتماعی و سیاسی این کشور را نادیده گرفت و با این کار  عراق را به کشوری ویرانه و نظامی سست و شکننده بدل ساخت .

ردایللی در توضیح بیشتر پیرامون پیاده سازی نابجای دمکراسی غرب به موضوع انتخابات و نماینده شده در جوامع اسلامی در حوزه سیاست اشاره می کند . او در این باره می گوید اصل انتخاب نمایندگان ملت که مبتنی بر قانون " هر نفر صاحب یک رأی است" زیر سؤال رفته و دیگر محلی از اعراب ندارد. حتی در صورت برگزاری انتخابات نیز ، منتخبان از پیش شناخته شده هستند. در حقیقت آن ها نمایندگانی از سطوح بالای تشکیلات قبیله ای و عشایری هستند که انتخاب شان بر اساس طرز تفکر  و رویکرد شان صورت می گیرد . منتخبان حتی در صورت رأی آوردن ، نمی توانند به این لایه های اجتماعی نفوذ کنند و این موضوع باعث می شود که توازن ایجاد شده در نهادهای نمایندگی یک توازن افقی میان تشکیلات فرقه ای ، مذهبی و یا منطقه ای باشد و نه بر اساس اصل ماهیت نمایندگی . 

تمایل اسلام گرایان تونسی به توافق بر اساس اصول مدنی

ریکاردو ریداللی محقق ایتالیایی معتقد است که اسلام سیاسی در مسیر اضمحلال و نابودی پیش می رود . او علت این امر را عدم ارائه راهکار های عملی برای مشکلات اجتماعی و اقتصادی موجود در کشورها می داند. به اعتقاد وی ایدئولوژی اسلام سیاسی به چند قطبی شدن سیاست و از هم گسستگی ساختار اجتماعیِ جوامع را شدت بخشیده و در مقابل از ارائه راهکارهای عملی درمانده است . به نظر ردایللی  (ص : ۶۲) تمامی جنبش ها و احزاب منشعب شده از اخوان المسلمین در کشورها عربی ، همچنان وابسته به دیدگاه های اعتقادی جنبش مادر در مصر هستند . واقعیت این است که برخی جنبش ها خود را از پارادایم های اخوانی رها کرده اند که "جنبش النهضه " تونس یکی از آن هاست .  از نقطه نظر اخوان المسلمین هیچ یک از  گرایشات ملی ، چپ ، لیبرالی و لائیک تناسبی با شرایط تونس ندارند . به نظر، این نگاه محرکی برای ظهور گفتمان جدید در بین محافل اسلام گرایان تونسی بوده که به بنیان های اصول مدنی و دیدگاه هایی همچون پلورالیسیم ، انتقال مسالمت آمیز قدرت و پذیرش نتایج انتخابات که در محافل اسلام سیاسی جایی ندارند تمایل پیدا کرده و به آن ها نگاه مثبت دارند. 

ردایللی  عمق بحران در اسلام سیاسی را فرم خشن آن یعنی دولت اسلامی مدعی خلافت ( داعش ) می داند که با فریب و اسطوره سازی وعده وحدت اسلامی را به روشی غیر تاریخی و فراتر از  توان سازمان های جهادی می دهد(ص: ۸۹) . این سازمان در برابر مقوله بزرگ نمایی شده جهاد با تلاش برای ارائه یک قرائت جدید از اسلام که با مدرنیته و تنوع فرهنگی و دینی کشورها هم سو بوده ،  بر ضرورت اقدام برای جلوگیری از سقوط موجود تأکید می کند . ردایللی تنها راه برون رفت از بحران سیاسی فعلی که جهان اسلام در آن گرفتار گردیده ، برداشت های جدید از شریعت مطابق با تحولات اجتماعی می داند . موضوعی که با توجه به تشکیک اندیشه های سلفی در مشروعیت تأویل های مختلف امر چندان ساده ای نیست .

دو قطبی تشیع - تسنن در جهان اسلام ، عاملی است که تحقق بیداری مورد انتظار را دشوار کرده و به تقسیم بندی های سیاسی و اجتماعی موجود دامن زده . شرایط موجود نشان می دهد که دشمن در بطن اسلام است و نه خارج از آن . بنابراین امروز و در آستانه قرن  بیست و یکم ، هلال شیعی در جهان عرب و خارج از آن یکی از مشکلات موجود در کشورهای سنی مذهب است . ردایللی  به دو الگوی سیاسی بارز در جهان اسلام یعنی کشور ایران و عربستان سعودی اشاره می کند و یاد آور می شود که الگوی ایران اسلامی ، به وعده خود برای آزادی و دمکراسی عمل نکرده و حکومتی دو قطبی تشکیل شده که در آن نهادهای دمکرات و نهادهای غیر منتخب با هم  تجمیع شده اند . در طرف دیگر ماجرا عربستان قرار دارد که حاکمیت این کشور حاضر به پذیرش نهادهای غربی مانند پارلمان منتخب و تعدد احزاب نیست و آن ها را به بهانه منزه بودن اسلام رد می کند . 

آن چه در این یادداشت ناگفته مانده اشتباهات کتاب ردایللی است که جهان اسلام را یک فاجعه سیاسی فراگیر دانسته و الگوهای سیاسی کارآمد و بدون مشکل در کشورهای عربی و سایر کشورها را نادیده می گیرد . اشتباه نسبت به برخی مفاهیم اسلامی و اسامی از دیگر نواقص این کتاب است . به عنوان مثال از ابو حامد غزالی و خلفای راشدین به ابو محمد غزالی و خلیفه راشدین یاد شده . فریکاردو ردایللی  یکی از پژوهشگران نسل جدید غرب است که برای مطالعه تاریخ اسلام به منابع و محتواهایی دست دوم  روی آورده و از دسترسی به متون اولیه و دست اول باز مانده و شاید به همین دلیل است که مطالعات شرقی شناسی جدید چندان غنای محتوایی نداشته و بیشتر بر میراث گذشته خود متکی هستند . 

 به قلم :عزالدین عنایه

کتاب : اسلام سیاسی و دمکراسی

نویسنده : ریکاردو ردایللی

ناشر : ویتا ای بنسیرو ( میلان ایتالیا) .

سال انتشار : ۲۰۱۹

تعداد صفحات : ۱۰۲ صفحه

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 1708

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 2 =